Monday, December 31, 2012

نگرانی از وضعيت رضا شهابی و محمدعلی دادخواه در زندان

وضعيت جسمی رضا شهابی فعال کارگری و عضو سنديکای شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه که در زندان به سر مي‌برد وخيم گزارش شده است. ربابه رضايی همسر رضا شهابی به "کمپين بين‌المللی حقوق بشر" گفته است اگر همسرش درمان نشود خطر فلج شدن او را تهديد مي‌کند.

بنا بر اين گزارش هفته گذشته بعد از اين که حال عمومی رضا شهابی در زندان به هم مي‌خورد او را به بهداری زندان منتقل مي‌کنند اما آقای شهابی از خوردن دارو امتناع مي‌کند و اجازه وصل کردن سرم به خود را نمي‌دهد.

رضا شهابی از ۲۵ آذر ۱۳۹۱ دست به اعتصاب دارو زده است. اين عضو سنديکای شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه ۲۷ آذر ۱۳۹۱، دو روز پس از شروع اعتصاب دارو، اعتصاب غذای خود را نيز در زندان شروع کرد.

اعتراض رضا شهابی به رفتار ماموران زندان است که در تاريخ ۲۵ آذر ماه او را با "فحاشی و تهديد به ضرب و شتم" از بيمارستان به زندان بازگرداندند.

رضا شهابي، فعال کارگری و از اعضای هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌‌رانی تهران و حومه ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ بازداشت شد و در حين انتقال به بند ۲۰۹ به دليل ضرب و شتم شديد از ناحيه گردن به شدت آسيب ديد.

بنا بر گزارش‌ها آقای شهابی در زندان نيز بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته که باعث آسيب ديدن نخاع او شده است.

بنا بر گزارش‌ها محمد علی دادخواه در زندان تحت فشار است تا عليه خود اعتراف کند

اين فعال کارگری به دنبال تقاضاهای فراوان خانواده سرانجام در تاريخ ۲۵ آذر ماه برای معاينه از زندان به بيمارستان منتقل شد اما قبل از آزمايشات پزشکی ماموران زندان با فحاشی و تهديد به ضرب و شتم او را از بيمارستان به زندان بر گرداندند.

ربابه رضايی همسر رضا شهابی از رييس قوه قضاييه و دادستان تهران خواسته است تا به همسرش مرخصی درمانی بدهند چرا که در صورت عدم درمان، خطر فلج رضا شهابی را تهديد مي‌کند.

تحت فشار قرار دادن محمد علی دادخواه در زندان

گزارش‌ها همچنين حاکی از تحت فشار قرار دادن محمد علی دادخواه وکيل و از اعضای هيات موسسان کانون مدافعان حقوق بشر در زندان برای اعتراف عليه خود و پذيرش اتهاماتش است. حسين دادخواه برادر محمد علی دادخواه با اعلام اين خبر به " کمپين بين‌اللملی حقوق بشر در ايران" گفته است برادرش در زندان دچار "افت حافظه" شده است.

حسين دادخواه با اظهار نگرانی شديد از وضعيت برادرش گفته است: «دخترش را هفته پيش در ملاقات حضوری نشناخته و حرف‌های بي‌ربط مي‌زده است. خيلی غم‌انگيز است. من هم محمد را کابينی ملاقات کردم. او جملاتی را پس و پيش مي‌گفت که من متعجب شدم. محمد هميشه در صحبت کردن عالی بود، هيچ وقت اشتباه و پس و پيش حرف نمي‌زد، هيچ وقت در صحبت‌هايش مکث نمي‌کرد. نمي‌دانم چه اتفاقی برای او افتاده است. او هفته گذشته مثل هميشه نبود.»

محمد علی دادخواه قبل از زندان نيز برای اعتراف تلويزيونی تحت فشار قرار گرفته بود. او پيش از زندانی شدن گفته بود که ماموران امنيتی از او خواسته‌اند تا جلوی دوربين تلويزيون بگويد که کانون مدافعان حقوق بشر از خارجي‌ها پول مي‌گرفته است تا مقاصد آن‌ها را انجام دهد.

محمدعلی دادخواه، در تيرماه سال ۹۰ از سوی شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب به ۹ سال زندان و ده‌ سال ممنوعيت از وکالت در دادگستری و همچنين به مجازات شلاق و چندفقره جزای نقدی محکوم شده‌ بود. صبح روز يکشنبه ۱۰ ارديبهشت محمد علی دادخواه، حقوق‌دان و مدافع حقوق زندانيان سياسي، هنگامی که در شعبۀ ۱۵ برای دفاع از موکلش، زندانی سياسی ارژنگ داودي، حاضر شده بود دستگير شد.
صدای آلمان
http://m.dw.de/persian/mobile.A-16487419-9993.html


کبک آگاه است

دیدار مادران پارک لاله با آقای سلطانی و همسر آقای شهابی

اتاق پر بود، آقای سلطانی با روحیه ای بسیار عالی روی تخت وسطی نشسته بود. دور تا دور ایشان را همه دوستان گرفته بودند، دو مامور یکی در انتهای اتاق و دیگری جلوی در ایستاده بودند، ولی مشکلی در ملاقات ایجاد نمی کردند. ما خیلی نگران سلامتی و وضعیت ایشان بودیم ولی با دیدن روحیه خوب این وکیل مبارز و همراه همیشگی اش خانم معصومه دهقان، گویی تمامی ناراحتی های ما بر طرف شد. البته آقای سلطانی نسبت به قبل کمی لاغر و ضعیف شده بود ولی چون روحیه خوبی داشت، این مشکلات نمود چندانی نداشت و همه خوشحال بودیم که توانستیم ایشان را بدون دستبند و پابند ببینیم.
آقای عرب سرخی نیز در تخت پهلوی آقای سلطانی بستری بود و تعدادی هم به دیدار ایشان آمده بودند. آقای عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که پس از انتخابات سال 88 بازداشت و در زندان دچار عارضه ستون فقرات شد و حدود دو ماه نیز در بیمارستان خمینی تحت درمان بوده است.
چرا آقای سلطانی و امثال او را به بند می کشند و از حق داشتن یک زندگی فردی و اجتماعی محروم می کنند؟ او تعهدی به خود و جامعه داده است که باید به آن عمل کند و برای همین مسوولیت پذیری و پایبندی به تعهدش، تحمل دیدن او را ندارند.
پس از آن به دیدار خانم ربابه رضایی همسر آقای شهابی رفتیم. خانه شان را تازه عوض کرده بودند و هنوز وسایل سر جای خودش نبود. این زن با مادر و دو فرزندش با شرایط بسیار سختی زندگی می کنند، ربابه خانم با ترشی درست کردن زندگی خانواده را می چرخاند. ایشان خیلی نگران همسرش بود و می گفت:" رضا را به بیمارستان بردند ولی قرار بود ام آر آی هم انجام دهد که ماموران نگذاشتند و گفتند باید سریع به زندان باز گردیم. رضا شاکی شد و مامور با بد رفتاری و توهین به وی گفت "شما هزینه زیادی روی دست های دولت می گذارید" رضا هم خیلی ناراحت شد و در پاسخ گفت من در اعتراض به وضعیت ام مدتی است اعتصاب غذا کرده ام، حالا هم تا زمانی که به من مرخصی درمان داده نشود، اعتصاب دارو می کنم تا بتوانم با هزینه خودم مشکلی که شما برایم درست کرده اید را درمان کنم."
ما به همسرش گفتیم سلام مخصوص ما را به آقای شهابی برسانید و از ایشان خواهش کنید این کار را نکند، اعتصاب دارو خیلی خطرناک است و ممکن است به سلامتی اش آسیب بزند. مادر ربابه خانم اشک می ریخت و می گفت:" آخر معلوم نیست سر رضا چه بلایی بیاورند، دخترم هم که دارد به سختی زندگی را می گذراند و خیلی تنهاست. آخر مگر او چه کار کرده است؟ "
واقعا وقاحت هم حد و اندازه دارد، چطور می توانند این قدر بی شرم باشند، آقای شهابی راننده اتوبوس است که با کار بسیار تلاش می کرد زندگی خودش و خانواده را اداره کند. او را به دلیل اینکه می خواست از ابتدایی ترین حقوق صنفی خودش و همکاران اش دفاع کند، بازداشت کردند و زمان دستگیری نیز آنقدر او را با مشت و لگد زدند که گردن و کمرش دچار آسیب جدی شده است و حالا حتی حاضر نیستند پیگیر سلامتی اش باشند!!!!
این است آن حکومت عدالت گستر اسلامی که وعده اش را داده بودند؟ که زحمت کشان و انسان های آگاه و مسوول که حاضر نیستند برای گذران زندگی انسانیت را زیر پا بگذارند، هر روز ندارتر و ندارتر شوند یا سر از زندان ها در بیاورند یا … و مفت خوران و بی کاره ها و دروغ گویان که حاضرند برای پولدار شدن به هر خفت و رذالتی تن دهند، هر روز پست و مقام بگیرند و گردن کلفت تر شوند.

مادران پارک لاله ایران
7 دی ماه

1391


کبک آگاه است

فرمانده بسیج: شناسنامه ایرانی سران فتنه باید باطل شود

دیگربان : به خبرگزاری فارس٬ آقای نقدی در سخنان پیش از خطبه‌های نماز جمعه همدان گفته است: «سران فتنه صلاحیت ندارند شهروند ایرانی باشند و شناسنامه آن‌ها باید باطل شود.»
وی بی‌آنکه به نام میرحسین موسوی٬ مهدی کروبی و محمد خاتمی اشاره کند٬ آن‌ها را متهم به دریافت «پول» از عربستان کرده است.
نقدی افزوده است: «کسانی که از بیگانگان برای پیروزی در انتخابات پول گرفتند صلاحیت شهروند ایرانی را هم ندارند چه برسد صلاحیت کاندیداتوری.»
این فرمانده بسیج رهبران «جنبش سبز» را به «عمر سعد» و «شمر» تشبیه کرده و گفته آنها باید از «جنایتی» که به گفته وی در «حق» مردم ایران کرده‌اند «توبه» کنند.
نقدی در عین حال افزوده این افراد حق حضور در عرصه‌های سیاسی را نخواهند داشت.
محمدرضا نقدی به عنوان فرمانده یکی از نیرو‌های اصلی سرکوب اعتراض‌ها در جمهوری اسلامی بیش از سه سال است که حملات تند و تیزی به رهبران «جنبش سبز» می‌کند.
وی طی این مدت اتهامات فراوانی متوجه میرحسین موسوی٬ مهدی کروبی و محمد خاتمی کرده است.


کبک آگاه است

Friday, December 28, 2012

پلاکارد کارگران معترض اهوازی در مقابل احمدی‌نژاد: «ما گرسنه ایم! ‎۲۲ ماه حقوق نگرفته‌ایم»

روز گذشته محمود احمدی نژاد به همراه چند تن از وزیرانش به اهواز سفر کرد تا کارخانه تصفیه شکر شرکت کشت و صنعت نیشکر دهخدا را افتتاح کند. اما آنها با کارگرانی رو به رو شدند که به تعویق نزدیک به دو ساله در پرداخت حقوق خود اعتراض داشتند.

در عکس های منتشر شده در خبرگزاری ایرنا، ایسنا و فارس صرفا تصاویری از سفر رئیس دولت و این مراسم منتشر شده است. اما در گزارش تصویری خبرگزاری مهر، در کنار تصاویر افتتاح کارخانه، دو عکس از تجمع تعدادی از کارگران نیز به چشم می خورد که نسبت به عقب افتادن حقوق خود برای مدت ۲۲ ماه! اعتراض می کنند. بر روی یکی از پلاکاردهای این معترضین نوشته شده: «ما گرسنه ایم، ۲۲ ماه است حقوق نگرفته ایم». همچنین بر روی پلاکارد دیگری نیز نسبت به همکاری نکردن استانداری برای حل مشکل کارگران کارخانه قند اهواز اعتراض شده است.


کبک آگاه است

صدای دادخواهی مرا بشنوید – افشین بایمانی

خطاب به کلیه نهادهای حقوق بشر و انسانهای آزادی خواه
من افشین بایمانی زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد دارای همسر و دو فرزند هستم، نزدیک به ۱٣ سال است در زندانهای جهنمی جمهوری اسلامی ، اوین و رجایی شهر تحت شکنجه های روحی و جسمی هر روز با مرگ روبرو میشوم.حکومت جمهوری اسلامی به عنوان عضو سازمان ملل و تمامی نهادهای حقوق بشری نه تنها به مصوبات این سازمان بلکه حتی به قوانین خود نیز هیچ تعهدی ندارد، از جمله نادیده گرفتن حق محاکمه عادلانه در دادگاهها ی صالحه با حضور هیئت منصفه ، شکنجه های روحی و جسمی در جریان بازجویی و دادن حکمهای سفارشی ، حبسهای سنگین ضد انسانی توسط محاکمی که کوچکترین صیانت و علم قضایی ندارند .
قوانین اصلی و آیین نامه های نهاد ها و ادارات و سازمانهای خود رژیم بطور دائمی وبشدت زیر پا گذاشته می شود از جمله سازمان زندانها مثل امکانات درمانی و آموزشی ، غذایی ، فضا که باید برای هر نفر ۱۵ متر باید باشد و دیگر حقوق مانند کار در بیرون از زندان ، مرخصی ، عفو عمومی ، آزادی مشروط، مکالمه تلفنی و کتبی و… بطور مستمر نادیده گرفته می شوند ،لپ مطلب این که زندان را به جهنمی تمام عیار برای زندانیان تبدیل کرده است . زندان رجایی شهر تبعیدگاه زندانهای دیگر با حدود ۲۰۰ زندانی سیاسی با سنگین ترین احکام از ۵ سال تا ۵۰ سال و دهها زندانی حبس ابد از جمله مخوف ترین و بدترین دستگاههای اعمال حاکمیت رژیم می باشد همچنین قطع کامل جیره غذاهای مفید ، هواخوری دو ساعته و فضای زندگی کمتر از دو متر برای هر نفر و قطع کامل تلفن و ملاقات عمومی و کنترل شدید ملاقاتها حضوری، ندادن مرخصی و عفو ، آزادیهای مشروط و نصب آنتن و دستگاهای با امواج سرطان زا در زندان و دهها مورد دیگر . تجسم کنید وضعیت روحی روانی اغلب ساکنین این زندان را که با ۱٣ سال سابقه زندان با نداشتن کوچکترین امید به آینده ،نرفتن به مرخصی، دوری از عزیزان خود که باید رفتارهای ضد حقوق بشری ضد انسانی را تحمل کنند .
مردم و دوستان آزادی خواه، طبق قوانین حکومت هر ۱۰ سال زندان، یک حبس ابد محسوب می شود که من با احتساب این مسئله باید ٣ سال پیش آزاد می شدم آنها نه تنها به این مسئله پایبند نیستند بلکه مرخصی را که من حقوق قانونی خود می دانم از من دریغ می دارند پدر و مادر پیر و از پا افتاده ی من برای گرفتن مرخصی به تهران کشیده می شوند و پس از کلی اذیت و آزار و مورد اهانت قرار گرفته شدن با دست خالی برمی گردند .
من از تمام سازمانهای حقوق بشری و انسانهای آزادی خواه می خواهم با فشارهای جهانی ، رژیم را وادار کنند حداقل به مصوبه قانونی خودشان پایبند باشند تا همه بتوانند اندکی در آزادی و آرامش و آسایش زندگی کنند و به من هم کمک کنید حق آزادی خود را بدست آورم.

افشین بایمانی از زندان رجایی شهر ۵/۱۰/۱٣۹۱


کبک آگاه است

احمدی مقدم: رهبری گفت برخورد با آن ۴۰ نفر با شما؛ موسوی و کروبی با من

احمدی مقدم در مصاحبه ای با روزنامه کیهان اذعان کرد که رهبری شخصا مسئولیت برخورد با موسوی و کروبی و چند تن دیگر را برعهده گرفته است. او در عین حال از موسوی و کروبی خواست قدر عطوفت! رهبری را بدانند، و با مقایسه خود با لشکریان حق، تهدید کرد که کاری نکنند( احتمالا از درون زندان و حصر!) که جمل به نهروان تبدیل شود (یعنی برخورد نظام با منتقدان، خونین تر از این باشد).
به گزارش کلمه، فرمانده نیروی انتظامی با ادعای اینکه “مصداق امروز افراد پیمان شکن، آقایان موسوی و کروبی و تعدادی دیگر هستند”، گفت: “در یک جلسه ای بعد از فتنه روز عاشورا ما به ایشان عرض کردیم که یک تعداد از کسانی که در این فتنه دخیل هستند باید دستگیر شوند. فرمودند بروید ابتدا احراز کنید بعد بیاورید پیش من از من مجوز بگیرید. بعد از احراز یک لیست ۴۰ نفره بردیم فرمودند؛ این چند نفر با من”.
وی در این مصاحبه، در پاسخ به سؤال خبرنگار کیهان که از علت محاکمه نشدن موسوی و کروبی پرسیده بود، گفت: “فکر می کنید برای افرادی که چنین فتنه ای را به پا کردند و کارهایی که کردند حصر خانگی کافی بود؟!” وی سپس مدعی شد که “قطعا در هر جای دنیا چنین اتفاقی می افتاد با عوامل آن برخورد خیلی شدیدتری می کردند.”
احمدی مقدم همچنین عملکرد حاکمیت و رهبری در قبال اعتراضات سال ۸۸ را با رفتار امیرالمومنین با مخالفانش مقایسه کرد. وی البته توضیح نداد که کجا امام علی(ع) کسانی را که با او بیعت نکردند، برای بیعت تحت فشار قرار داده و یا با کسانی که انتقاد داشتند اما مقابله نظامی نکرده بودند، با خشونت برخورد کرده است. وی همچنین توضیح نداد که بر اساس چه شاخصهایی به خود اجازه میدهد وضعیت اسفبار کنونی کشور و حاکمان را با سیستم حکومتی امام علی مقایسه کند و با سیستم و رویه ی خاندان اموی مقایسه نکند.
وی همچنین به صراحت گفت که دستگاه های انتظامی، امنیتی و قضایی برای موسوی و کروبی پرونده سازی کرده اند اما تشخیص مصلحت از “بالاتر” باعث شده که محاکمه آنها انجام نشود.
این در حالی است که رهبران جنبش سبز و نزدیکان آنها بارها اعلام کرده بودند که آماده محاکمه علنی و عادلانه هستند، و این حاکمیت است که توان و جرات محاکمه آنها را در خود ندید و در عوض به شکلی آشکارا غیر قانونی به بازداشت خانگی موسوی و کروبی و رهنورد پرداخته است.
فرمانده نیروی انتظامی در بخش دیگری از این مصاحبه هم ادعا کرده که در اعتراضات سال ۸۸ کلا ۳۳ نفر کشته شده اند که نیمی از آنها شهدای بسیج بوده اند.
این در حالی است که تاکنون تنها یک اسم به عنوان بسیجی شهید در سال ۸۸ معرفی شده که بنا به رای دادگاه، او هم در حادثه تصادف و به طور غیر عمد کشته شده است.
اما در مقابل تاکنون بیش از صد اسم (غالبا با مشخصات کامل) از سوی معترضان منتشر شده که خانواده های بیش از نیمی از آنها تاکنون سکوت خود را شکسته و مصاحبه کرده اند تا بر معترض و سبز بودن و بسیجی نبودن عزیز از دست رفته ی خود تاکید کنند.
پیش از این هم رییس قوه قضاییه از کشته شدن تنها یک نفر که آن هم مشکوک بوده است در جریان اعتراضات سال ۸۸ سخن گفته بود.


کبک آگاه است

Sunday, December 23, 2012

سه ماه حبس تعزیری برای آریا آرام نژاد

آریا آرام نژاد که سابقه زندانی شدن به خاطر انتشار آهنگ های حماسی در پرونده خود دارد بار دیگر به سه ماه حبس تغزیری محکوم شد.

سال گذشته وقتی آریا آرام نژاد هنرمند جوان کشورمان از زندان آزاد شد، با گذشت یک هفته از آزادی بار دیگر به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش کلمه، سال گذشته این هنرمند جوان در یک اقدام بی سابقه بار دیگر به جرم ارائه آثار هنری و با استناد به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

هر چند او به حکم خود اعتراض کرد، اما روز گذشته قاضی میری این حکم را به سه ماه تقلیل داد و در متن حکم این هنرمند سبز آمده است که من اقدام تبلیغی علیه گروه “مخالف” نظام! گویی تعجیل در تایپ این حکم موجب شده که چنین اشتباهی در متن حکم بوجود آید.

سال گذشته در زمان برگزاری دادگاه اول آرام نژاد بارها به او توصیه شده بود که از گرفتن وکیل خودداری کند اما در حالی که این هنرمند جوان بعد از گذراندن دوره محکومیت خود آزاد شده است بار دیگر در نبود وکیل مدافع به جرم ارائه آثار هنری به زندان محکوم شد.

http://aryaaramnejad.net/en


کبک آگاه است

گزارش عباس بادفر زندانی سیاسی زندان رجایی شهر به احمد شهید

جناب آقای احمد شهید

اینجانب عباس بادفر فرزند عبدالکریم ۲۹ ساله اهل ایرانشهر که هم اکنون در بند ۱۲ زندان گوهردشت کرج بسر می‌برم. در اواخر پاییز ۱۳۸۷ از قرارگاه اشرف واقع در عراق خارج شدم و اعلام کردم که از سازمان مجاهدین خلق جدا شده‌ام و تحویل مقامات امریکایی شدم و بعد امریکایی‌ها مرا به نیروهای امنیت ملی عراق تحویل دادند.

مدتی را در زندان مرکزی بغداد زندانی شدم و به کمک صلیب سرخ جهانی بدلیل اینکه هیچ جرمی را مرتکب نشده بودم از زندان خارج و توسط نیروهای امنیتی عراق تحت الحفظ نگهداری شدم و در طول این مدت تحت حمایت صلیب سرخ جهانی قرار گرفتم و با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد به قصد خروج از عراق و رفتن به کشور ثالث مصاحبه کردم ولی توسط نیروهای امنیت ملی عراق اخراج و توسط ماموران ایران، به ایران بازگردانده شدم و در تاریخ (۱۳۸۸/۰۶/۰۲) وارد ایران شدم و از لحظهٔ ورودم بازداشت و محاکمه شدم.

(در شعبه ۲۸ توسط قاضی مقیسه به ۱۰ سال حبس محکوم شدم و در شعبه ۳۶ توسط قاضی زرگر حکم من تایید شد) این در حالی بود که اذعان داشتم که از سازمان مجاهدین خلق جدا شده‌ام و در هیچ عملیات نظامی شرکت نداشته‌ام ولی بر خلاف ادعای مقامات ایران که بار‌ها اعلام کرده بودند که هرکس اشرف را ترک کند (جز تعداد معدودی که در ایران تحت تعقیب هستند) آزاد می‌شوند و می‌توانند به زندگی خود ادامه دهند، ۳ ماه در بند دو الف زندان اوین در سلول انفرادی زندانی بودم و ۵ ماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ .

من محاکمه و به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان گوهردشت محکوم شدم و اکنون ۴ سال است که در زندان بسر می‌برم و در طی این چهار سال ماه‌های زیادی را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتم و همینطور مدتی طولانی را در بد‌ترین بندهای زندان گوهردشت گذراندم و سالهاست که بدون ملاقات و حتی تماس تلفنی با خانواده‌ام بسر می‌برم در حالی که انتظار دارم که شما بعنوان گزارشگر ویژهٔ حقوق بسر سازمان ملل پرونده‌ام را بعنوان یکی از مصادیق نقض حقوق بشر در ایران پیگیری کنید.

عباس بادفر-زندان گوهردشت

۱۳۰۱/۱۰/۲۷

http://hra-news4.info/685/1389-01-27-05-27-21/14466-1.html
https://freehabibollahlatifi.wordpress.com/


کبک آگاه است

سه تن از فعالين حقوق زنان در بازداشت وزارت اطلاعات

همزمان با روز جهانی مبارزه با خشونت عليه زنان جمعی از فعالين حقوق زنان، پنجم آذرماه در پارک دانشجوی شيراز تجمعی مسالمت آميزی برگزار کردند که پيش از شکل گيری اين تجمع نيروهای امنيتی اقدام به بازداشت تنی از فعالين نمودند.

ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، اين تجمع که در ساعت ۱۱ صبح روز پنجم آذرماه برگزار شده بود با دخالت نيروهای امنيتی در ساعت ۳۰: ۱۱ که منجرب بازداشت عده ای از فعالين شد نيمه تمام ماند.

برخی از بازداشت شدگان پس از چند روز با توديع وثيقه تا برگزاری دادگاه آزاد شدند، اما دو تن از فعالين به نامهای مهناز. م، مهين. ي، با انتقال به محل نامعلومی کماکان در بازداشت بسر می برند.

هم چنين ماموران امنيتی هفته گذشته يلدا.پ از فعالان حقوق زن را پس از وقايع ۵ آذر در منزل دستگير کردند، ماموران لباس شخصي‌ در مراجعه به منزل وی هيچگونه مدرک يا کارت شناسايی به خانواده ايشان نشان نداده و با برخوردی بسيار تند و خشونت وار خانه‌ی آنها را مورد تفتيش قرار دادند.

تا کنون هيچ ارگاني‌ مسئوليتی در قبال بازداشت او بر عهد نگرفته اما احتمال می رود وی در پلاک ۱۰۰ (ساختمان اطلاعات شيراز) نگهداری ميشود با اين وجود پس از پيگيری خانواده وی ماموران پلاک ۱۰۰ وجود چنين بازداشتی را کتمان ميکنند.

ماموران امنيتی هم چنين با مراجعه به منزل دلارام. الف يکی ديگر از شرکت کنندگان در اين مراسم قصد بازداشت وی را داشتند که به دليل عدم حضور وی در منزل موفق به بازداشت او نشدند، اين ماموران پس از توقيف لوازم شخصی اقدام به تهديد و بازجويی خانواده ايشان کردند.

با گذشت نزديک به يک ماه از بازداشت ايشان، خانواده ايشان موفق به کسب اطلاع از وضعيت ايشان نشدند و پيکيری ها برای مشخص شدن وضعيت ايشان کماکان ادامه دارد.


کبک آگاه است